شخص «آدولف هیتلر» یهودی بوده و بنا بر اسناد تاریخی، خود وی از پایهگذاران رژیم اسرائیل به شمار میرود.
محمدعلی رامین، در گفتوگویی مشروح با «بازتاب»، درخصوص موضوع هولوکاست، ضمن بیان این مطلب گفت: وی درخصوص تشکیل دولت اسرائیل گفت: دولت بلشویکی شوروی در زمان «لنین» و پس از آن «استالین»، از عواملی هستند که هرچند یهودیاند وخود را مارکسیست و لائیک و بیدین معرفی میکنند، ولی همراه با هیتلر تا جنگ جهانی دوم، اساس شکلدهی اسرائیل را پیگیری کردند. در این زمینه، کتابی منتشر شده که الان من با خود آوردهام نامش «آدولف هیتلر، موسس اسرائیل» است. از«هنکه کاردل»، یک آلمانی متولد 1922میباشد که ثابت میکند هیتلر، خود یک یهودی و مادربزرگش یک فاحشه یهودی بوده و پدرش تا چهل سالگی اسم فامیل مادر یهودیاش را داشته و پس از آن فامیل هیتلر را برگزیده است. شخص آدولف هیتلر نیز با توجه به اینکه مادرش یک زن یهودی بدکاره بوده، حالت کراهتی نسبت به یهودیت پیدا میکند و در یک مرکز و صومعه مسیحی در اتریش که عکسها و اطلاعاتش در این کتاب موجود است، برای نخستین بار علیه یهودیها اطلاعاتی جمعآوری میکند و از همان جا از یهودی بودن خویش گریزان میشود.
لذا از همان ابتدا دو احساس همبستگی و کراهت نسبت به یهودیت به طور همزمان در شخصیت هیتلر شکل گرفت. بعدها نیز همین دوگانگی عاطفی هیتلر، رفتار او را با یهودیان تحتتأثیر قرار میدهد. یعنی از یک طرف تمام خویشاوندان، همفکران و یارانی که او را به قدرت میرسانند و تا آخرین روزهای زندگی در کنارش بودهاند ـ حتی معشوقهها و پزشک خصوصی هیتلر یهودی بودهاند ـ و از طرف دیگر از «دور کرن یهودیان از اروپای مرکزی» به دو دلیل دیگر نیز به عنوان یک «سیاست» استقبال میکند: از یک سو تشکیل یک دولت یهودی در فلسطین خواسته یهودیان ثروتمند و با نفوذی است که اطراف او را گرفتهاند، و از سوی دیگر تبعید یهودیان از اروپا و آلمان یک خواسته عمومی و تاریخی ملل غربی و مسیحی بوده که هیتلر با حمایت و هماهنگی کامل انگلیسی ها توانست با پیگیری این خواسته فراگیر، محبوبیتی گسترده در میان اروپاییان به دست آورد. البته انتشار این گونه کتب و اطلاعات در آلمان و کشورهای غربی ممنوع است.
رامین در بخش دیگری از این گفتوگو اظهار داشت: در واقع بحث تشکیل دولت اسرائیل، از زمان «هرتسل» مطرح شد که صهیونیستها آمدند و خواستند زمینهای فلسطین را از دولت عثمانی بخرند که سلطان عبدالحمید با این موضوع مخالفت کرد. در ایران نیز در اوج انقلاب مشروطیت با ایجاد اختلاف و درگیری در میان انقلابیون ایران و حذف آنها و سپس سرنگونی حکومت قاجار به دست انگلیس و روی کار آمدن رضاخان در ایران، با کمک برخی عناصر دربار پهلوی، (به خصوص بهائیها) خرید زمین در فلسطین از فلسطینیها برای یهودیها صورت گرفت.
وی اضافه کرد: اخیراً هم پس از آنکه آقای احمدینژاد، در سال گذشته موضوع هولوکاست را مطرح کردند، صهیونیستها آمدند بسیاری از اسناد و مدارک مربوط به پیش از جنگ را که آمار و ارقام واقعی یهودیان را نشان میداد که مثلا چقدر یهودی در کجا و چگونه زندگی و فعالیت میکردند، نابود کردند و از جمله جایی که نابود شد و شاید ارزشمندترین اسناد جهان درباره این موضوع بود که همه سوزانده و نابود شد، روزنامه هشتاد ساله «پراوادا» چاپ مسکو بود. ساختمان این روزنامه در شب 21 بهمن سال 1384 آتش گرفت و تمام آرشیو شمارههای تاریخی آن و عکسهایش سوخت و نابود شد و هیچ اثری هم از آن باقی نماند و هیچ کس و هیچ خبرگزاری در دنیا در حد وسعت این جنایت تاریخی آن را منعکس نکرد و مورد پیگیری قرار نداد؛ یعنی تقریبا یک ماه و نیم پس از آنکه آقای احمدینژاد موضوع هولوکاست را مطرح کرد و بنده هم بحث بازخوانی پرونده آن را طی یک مصاحبه مبسوط با خبرگزاری فارس خواستار شدم و دهها رسانه غربی به ویژه روزنامه «هاآرتص» اسرائیل یک هفته سرمقالههایی در این باره مینوشت که اگر این پیشنهاد بازخوانی پرونده هولوکاست اتفاق بیفتد چه حوادثی به ضرر اسرائیل و غرب پیش میآید و چگونه میتوان با آن برخورد کرد!
وی در عین حال از مخالفت خود با پیگیری دولتی این موضوع خبر داد و گفت: طرح بنده نیز همین بود که مثلاً با تشکیل یک «NGO» از داخل یا خارج برای بازخوانی این پرونده اقدام کنیم و از طریق مجامع بینالمللی موضوع را پیگیری کنیم. ولی بررسیهایی که انجام گرفت، دیدیم که در جهان کسی جرأت طرح و پیگیری این موضوع را ندارد. هر کس که سخنی گفته یا مطلبی منتشر کرده، قبل از اینکه امکان هر نوع پیگیری را داشته باشد بلافاصله خفهاش میکنند.حتی همان موقع مطرح شد که کنفرانس غیردولتی برگزار شود و دولت ما هم از آن حمایت کند، اما معلوم شد که هیچ بازتابی در جهان نخواهد داشت و کاملا بایکوت خبری میشود،
وی اذعان کرد: البته اینکه ما یک طرف قضیه هولوکاست قرار بگیریم و اصل آن را نفی کنیم، چون اطلاع کافی و کامل از آن نداریم من موافق نیستم. هدف از برگزاری این کنفرانس این است که آن سیستمی که غرب از این طریق بر ما مسلط کرده، مورد سؤال قرار گیرد. صحبت بر سر تدوین یک استراتژی است، نه یک تاکتیک و یا یک عملیات فیزیکی.